آنگاه که آرام در برم گيري
و دستان من در لا به لاي گيسوان ابريشميت طرحي موّاج پديدار سازد
عالم همه ساکن گردد
و سکوت ساليانش شکسته در هم
ثانيه ها محو تماشا و زمان صاعقهاي بيش نباشد
باران تنهاي خشکيدهمان را طراوتي ديگر بخشد
و خاموشي دنيا معنا يابد
دليل يکي شدن آشکار شود
و ما در بازي روزگار بازيگراني تازه خواهيم بود
و دستان من در لا به لاي گيسوان ابريشميت طرحي موّاج پديدار سازد
عالم همه ساکن گردد
و سکوت ساليانش شکسته در هم
ثانيه ها محو تماشا و زمان صاعقهاي بيش نباشد
باران تنهاي خشکيدهمان را طراوتي ديگر بخشد
و خاموشي دنيا معنا يابد
دليل يکي شدن آشکار شود
و ما در بازي روزگار بازيگراني تازه خواهيم بود
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر