تولدی دیگر
همچنان؛ در جستجوی نگاهی تازه
تنها یار و یاور من تویی
در زمستانی که حتی باد به دنبال سر پناه می گردد
تن عریان خاطراتم را با نگاه عاشقت گرم کن
مرا سر پناه باش
سردی لحظه های تاریک و نم دار شبانه ام
در انتظار طلوع لبخند توست
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر